مطالب دلخواهتان را جستجو کنید

با خیال راحت میتونی مطالب دلخواهت را جستجو کنی

Bazdid140401271

بازدید از موزه لانه جاسوسی

 

 

با سلام و احترام

نوع سفر : کاری

بازدید رئیس هئیت مدیره و مدیرعامل شرکت آراز گستر پرداز غرب از موزه لانه جاسوسی آمریکا

سفر ما از قم شروع میشود 

رسیدیم به ورودی اصلی موزه

اینجا دفتر جان اف کندی سی و پنجمین رئیس جمهور امریکا بود

هر وقت از کاخ سفید به ایران سفر میکرد اینجا دفتر کارش بود

البته افراد مهم در آن زمان به این سفارتخانه رفت و آمد میکردند

نتیجه سفرکاری: 

سفر ما تمام شد، موزه پر از دستگاه های جاسوسی بود که بدلیل حجم تصاویر نگذاشتم ، سی پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا که در جنگ جهانی دوم هم حضور داشته ، زمانی که به دفترکارش در ایران سر میزده به غیر از دیدار با افراد مهم داخلی و خارجی به گزارشات سفر فصلی اش حاصل از جاسوسی که کارمندان وی بعد از خالی کردن سفارتخانه زمانی که افراد داخلی و خارجی در سفارتخانه نیستند دسترسی داشت و آنها را مطالعه میکرد و خلاصه گزارش خود را به مجلس سنا و پنتاگون و همچنین سازمان CIA از همون دفتر کارش که در عکس بالا بوده ارسال میکرده و پس از دریافت مشاوره و ارائه راهکار از سازمان های نامبرده در ایران به تصمیم گیری مسائل می پرداخته و در ایران آن مسائل را در محور ایران و خاورمیانه انجام میداده چگونگی اینکار به این صورت بوده که در حیات سفارت خونه دیش ماهواره و دستگاه ارسال و دریافت امواج از طریق باند RF با آمریکا یا کشور مدنظر انجام میشده و آن امواج که حاوی کدهای رمزنگاری شده بوده را در اتاق بانک اطلاعاتی خود در سفارتخانه در گاوصندوق خود نگه میداشته این گاوصندوق شامل چندین اتاق بوده اولین اتاق، دستگاه های رمزنگاری و رمزگشایی از کدهای ارسالی یا دریافتی به ماهواره بود  که سری  دستگاه های مکانیکی رمزنگار باید اپراتور الگوی رمزنگاری را انتخاب میکرد تا نوشته ها یا اسناد بصورت رمزنگاری شده و ناخوانا در بیایند و سری دستگاه های رمزگشا از ماهواره که اپراتور متخصص باید آن الگو های آورده شده از آمریکا را جهت بازکردن رمز اسناد استفاده میکرد که یکی از اپراتور متخصص برای اینکار از آمریکا به ایران سفر میکرده که هر بار الگوی رمزنگاری و رمزگشایی را از سازمان های نامبرده میگرفته و در سفارتخانه ایران با استفاده از دستگاه ها به رمزنگاری و رمزگشایی اسناد می پرداخته ، دومین اتاق سری دستگاه های مکانیکی که جهت رصد اطلاعاتی ایران بوده استفاده میشده به این صورت بوده که سفارتخانه یا از طریق کلیسای روبروی سفارتخانه یا بصورت مستقیم به کل شبکه مخابراتی مرکز تهران متصل بوده سپس مکالمات را اپراتور تحلیلگر شنود اطلاعاتی پس از رمزنگاری و دریافت تماس های مهم مانند تماس رئیس جمهور ایران با وزیر اقتصاد ایران را در اتاق سری دستگاه های مکانیکی بانک اطلاعاتی که پر از هاردهای زیاد بود را به این اتاق میفرستاده و در این اتاق اپراتور تحلیل گر پس از شنیدن صداهای ضبط شده ، روی کاغذ مینوشته و آن را بایگانی میکرده حالا شهر های دیگه را اتاق های اینچنین زده بودند در خانه هایی که چیزی مشخص نبود و پس از شنود مکالمات شهرهای دیگه آنها را به سفارتخانه ارسال میکردند و این الگو در سفارتخانه به کار گرفته میشد و پس از استخراج اطلاعات ارزشمند روی کاغذ جلسات سری خود را درون اتاقی که از پلاستیک شفاف و پشم شیشه ساخته شده بود برگزار میکردند پس از رسیدن به نتیجه از اطلاعات بدست آمده آن را به اتاق دستگاه های رمزنگاری میکردند تا ابتدا اطلاعات رمزنگاری شوند سپس از طریق دیش ماهواره و دستگاهی که در محوطه ساختمان سفارت بود آن را  به سازمان های نامبرده ارسال میکردن و منتظر دستورات بعدی میماندند این تازه کوچک ترین کاری بود که داخل ایران انجام میدادند از همین الگو استفاده کردن مانند حمله از طریق جنگنده های ایران به ویتنام ، دستورات را از سازمان های نامبرده میگرفتند و شاه ایران هم نمیتوانست جلوی این ها را بگیرد حالا مانند همین ایستگاه کاری را در مرز ایران نزدیک روسیه احداث کرده بودند تا بتوانند  روسیه را زیر رصد اطلاعاتی خود قرار بدهند چون روسیه هم مثل آمریکا قوی بود نمیتوانستند شنود مکالمات یا مخابراتی داشته باشند چون روسیه هم همین تجهیزات یه خورده قدیمی ترش را داشت به همین خاطر سازمان های نامبرده تصمیم گرفتند تصاویر ماهواره ای بگیرند و به نزدیک ترین متحد خود یعنی ایران ارسال کنند پس نزدیک مرز ایران دیش های ماهواره را کار گذاشته بودند هربار که ماهواره از مناطق روسیه میگذشت شروع به گرفتن تصاویر و ارسال اطلاعات به دیش قرارداده شده در ایران میکرد و سپس اطلاعات ماهواره در ایستگاه کاری دریافت میشد و تصاویر ارسالی پس از تحلیل به سازمان های نامبرده جهت تحلیل بیشتر اطلاعات ارسال میشد و به سفارت آمریکا در  ایران برای عملیات ها یا پروژه های به کلی سری ارسال میشد و آنها هم دستورات را مو به مو انجام میدادند و آقای رئیس جمهور آمریکا هم پس از سفر های فصلی خود به این مکان جهت روحیه دهی یا کاری که ایران نمیدونست میومد انجام میداد و میرفت پس وظایف رئیس جمهور آمریکا در ایران به صورت فصلی هم دیدار با افراد مهم و مختلف داخلی و خارجی بود هم روحیه دهی به افراد تیم و هم انجام وظایف محوله در ایران از سوی سازمان های نامبرده البته اونجا خوش میگذشت چرا که زیرزمین سفارتخانه که عموم افراد هنوز هم دسترسی ندارند کافی شاپ و رستوران و استراحتگاه های فوق لاکچری بود که شب های پارتی از دل خودشون در می آوردند خستگی کار را البته کارهای دیگر را اینجوری انجام میدادند از جیب ما ، اونموق  آمدن پیش شاه ایران گفتن که عراق برای شما خطرناکه میخواهید خاک خود را محفوظ نگه دارید خلاصش کنم شاه را خرش کردن و ازش بیشتر از پنج میلیارد دلار پول گرفتن و پروژه ای را ساختن به نام آیبکس این پروژه آیبکس که دوسه تا کشور را هم بهش اضافه کرده بودن مثل انگلیس و ایران و خود آمریکا و چندتا کشور دیگه آمریکا همین ایستگاه کاری را در مرز عراق احداث کرد و 90 درصد خاک عراق را برد زیر رصد و شنود اطاعاتی خودش که کشور ایران هم دستگاه های شنودی که در فیلم شهید علی اندرزگو میبینید از همون پروژه است فقط یک سری دستگاه های داخلیش را هم به ساواک جهت شنود اطاعات داخل کشور جهت خاموش کردن شورشی ها داده بود هیچی این بود سفر کاری ما تمامی فرآیند ها را با یک نگاه به دستگاه ها و خواندن توضیحات کوتاه متوجه شدم که چه اتفاقاتی داخل سفارتخانه افتاده خدا خیر بده جوانان انقلابی جمهوری اسلامی ایران را که این سفارتخانه این مرکز بیناموسی را از دست اینها گرفتن خدا میدونه چه غلطای دیگه ای کردن و صداش را هم در نیاوردن و پولش را هم از ما میگرفتن انجام میداند، از شکنجه و کشتار مردم ایران تا جنگ با کشورهای دیگه از طریق جنگندهای ما تا شنود کشورهای مختلف از طریق پول و خاک ما تا برده داری شاه و عواملش در کشور تا بالاکشیدن نفت و معادن ما تا احداث نیروگاه های اتمی در کشور و غیره ، یک مملکت را نردبان پیشرفت خودشون کردن میبینید تو رو خدا اینها برنامه های زیادی داشتن این ها میخواستن سلاح های هسته ای را هم داخل ایران تولید کنن که بتونن راحت تر تو خاورمیانه جولان بدن مسلط بشن به جنگ از راه دور و کنترل خاورمیانه از طریق ایران. 

 

دوستان مباحث زیاده متاسفانه من در حد سفرکاری نوشتم و اینکه موفق و سربلند باشید.

 

پایان